نقش نیروی دریایی و بایندر در اخراج انگلیسها در هنگام و باسعیدو (1)
چکیده
ضرورت پایان دادن به حضور نظامی انگلیسی ها در جزیره ی هنگام و بندر باسعیدو و جزیره قشم در سال های 1307 و 1312 خورشیدی منجر به مداخله ی نظامی نیروی دریایی ایران می گردد.در سال 1307 نیروی دریایی ایران با دستور دولت مرکزی به جزیره ی هنگام می رود و با وجود مخالفت نظامیان انگلیسی، حاکمیت دولت مرکزی را بر هنگام اعمال می نماید. در سال 1312 نیز به دستور فرماندهی نیروی دریایی ایران یعنی «غلامعلی بایندر» ناوپلنگ به بندر باسعیدو جزیره ی قشم رفته و با پایین آوردن پرچم انگلستان، پرچم ایران را در این بندر به اهتزاز در می آورد. این اقدام، هیجان گسترده ای در بحرین و ساحل جنوبی خلیج فارس ایجاد می کند، اما انگلیسیها نیز ساکت نمی نشینند و اعتراضات گسترده و پیاپی را علیه دولت ایران اقامه می نمایند. در این میان، رضا شاه و ارکان حرب کل قشون نیز به سرزنش بایندر می پردازند و وی را به دلیل اقدام ابتکاری اش در اخراج انگلیسی ها از با سعیدو مورد نکوهش قرار داده و او را به خود سری متهم می نمایند. انگلیسیها نیز از فرصت استفاده کرده و ضمن بازگشت به باسعیدو، تبلیغات زیادی علیه نیروی دریایی ایران به کار می اندازند.
با این حال، مقاومت دستگاه سیاست خارجی ایران منجر به خروج انگلیسی ها از با سعیدو می گردد ولی با تأکیدات رضا شاه، بایندر از ادامه ی سیاست تعرضی نسبت به انگلیسی ها دست بر می دارد. بدین ترتیب با وجود آزادی با سعیدو، بخش دیگری از ایران یعنی بحرین کماکان در اشغال نظامی انگلیس باقی مانده و بایندر موفق به تداوم سیاست های خویش نمی گردد.
دولت انگلیس در آغاز عصر پادشاهی رضا شاه پهلوی هم چنان بندر با سعیدو در جزیره ی قشم، جزیره ی هنگام، جزیره ی سه گانه ابو موسی، تنب بزرگ و تنب کوچک و هم چنین جزیره ی بحرین را در اشغال داشت. تأکیداتی که به دنبال کودتای سوم اسفند 1299 از طرف سران کودتا از جمله رضا خان در مورد ضرورت اخراج نظامیان بیگانه از ایران به عمل آمده بود (1) و نیز تشکیل قشون سرتاسری و نیروی دریایی، موضوع خارج کردن انگلیسی ها از جزایر اشغالی خلیج فارس را بیش از گذشته ضروری ساخته بود. با این وجود، رضا شاه تلاش داشت با توسل به راهکارهای دیپلماتیک، به چنین هدفی جامه عمل بپوشاند. (2) در این راستا، رضا شاه از هر گونه اقدام ابتکاری و تند علیه انگلیسی ها خودداری می ورزید و سعی می کرد از هر عملی که دولت انگلیس را به واکنش وا دارد، پرهیز نماید. اما فرماندهان نیروی دریایی ایران تلاش می کردند حتی با توسل به اقدامات نظامی نیز انگلیسی ها را از جزایر اشغالی ایران در خلیج فارس، اخراج نمایند. البته در مورد اخراج انگلیسی ها از جزیره ی هنگام، اقدام فرماندهان نظامی را با حمایت رضا شاه همراه بود و این اقدام با دستور دولت مرکزی انجام گرفت. اما در مورد اخراج انگلیسیها از با سعیدو، تضاد شدید و آشکاری میان رضا شاه و فرماندهان نیروی دریایی ایران و بویژه فرماندهی ارشد آن یعنی شخص «غلام علی بایندر» رخ می دهد. بایندر در یک اقدام ابتکاری در تابستان 1312 خورشیدی به ناو پلنگ دستور میدهد که انگلیسی ها را از با سعیدو اخراج نماید. انجام این اقدام ولوله ی عجیبی در خلیج فارس بر پا می کند و احساسات ساکنان جنوبی خلیج فارس را به سود ایران و به زیان انگلیس تغییر می دهد. چنین وضعیتی منجر به اعتراض های شدید دولت انگلیس به دولت ایران می گردد. در این میان، رضا شاه از اقدام بایندر پشتیبانی نمی کند، بلکه سیل سر زنش ها را به سوی وی روانه کرده و او را از هر گونه اقدام تهاجمی و ابتکاری علیه انگلیسی ها در خلیج فارس بر حذر می دارد. این وضعیت منجر به این می گردد که اگر چه انگلیسی ها « با سعیدو» را ترک می کنند اما به اشغال جزایر سه گانه ابوموسی و تنب و بحرین ادامه می دهند. مقاله حاضر در دو گفتار و یک نتیجه گیری، موضوع اخراج انگلیسی ها از هنگام و با سعیدو را بررسی کرده و اختلاف نظرهای میان رضا شاه و بایندر در مورد اخراج انگلیسی ها از با سعیدو را مورد مطالعه ی ویژه ای قرار می دهد.
اعمال حاکمیت دولت ایران بر هنگام
الف. پیشینه ی تاریخی منازعه ایران و انگلیس بر سر هنگامجزیره ی هنگام در 2 کیلومتری جنوب شرقی جزیره ی قشم، بوده و 9 کیلومتر طول و 6 کیلومتر عرض دارد. (3).این جزیره به واسطه ی موقیعت جغرافیایی مهمی که دارد و قرار گرفتن در میانه خلیج فارس و نزدیکی تنگه ی هرمز و جزیره ی قشم از اهمیت راهبردی و نظامی شایانی بر خوردار بوده است. از همین رو، پرتغالی ها در عصر صفویه و انگلیس ها در دوران قاجار، جزیره هنگام را اشغال کردند؛ البته دولت انگلیس همواره بر مالکیت دولت ایران نسبت به هنگام اذعان داشت ولی در عمل با حضور نظامی در هنگام، مانع از اعمال حاکمیت دولت ایران بر این بخش از کشورش می گردید. افزون بر حضور نظامی انگلیس درهنگام، شیخی عرب و سنی مذهب با گرایش هابی نیز در هنگام حضور داشت و بر این جزیره حکمفرمایی میکرد. (5)
سلطان مسقط نیز بر هنگام ادعا داشت و ضمن بازدید از این جزیره تلاش می کرد بر هنگام تسلط یابد. (6) در این میان، دولت انگلیس با وجود این که حضور نظامی اش در هنگام با مجوز دولت ایران بود و بر حاکمیت دولت ایران بر هنگام اقرار داشت، اما از نافرمانیهای شیخ هنگام نسبت به دولت ایران و مداخلات سلطان مسقط در هنگام به طور ضمنی پشتیبانی می نماید. وضعیت نامساعد حاکمیت دولت ایران در هنگام، سر انجام در عصر پادشاهی مظفر الدین شاه قاجار، دربار تهران را بر آن داشت تا به اقداماتی عمل برای اعمال حاکمیت در جزیره هنگام مبادرت بورزد. از این رو، نماینده ای به هنگام اعزام می گردد و بیرق ایران در این جزیره افراشته می گردد.
اما متعاقباً و در سال 1322 قمری، به طور خود سرانه و توسط گماشتگان «شیخ دعبی»- شیخ عرب هنگام- بیرق ایران در جزیره ی پایین آورده می شود. (8) دولت ایران این اقدام را ناشی از سیاست دولت انگلیس تصور کرده و به دولت انگلیس درباره ی پایین آوردن پرچم ایران در هنگام اعتراض می نماید. دولت انگلیس در پاسخ به اعتراض دولت ایران ضمن اذعان به این نکته که:
دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان، هرگز حقوق سلطنتی ایران را بر هنگام انکار ننموده و این مسئله از این مشهود می گردد که تصور ما در آنجا بر حسب این امتیازی است که از طرف اعلیحضرت شاه مرحوم نورالله مضجعه به ما داده شده است. (9)
در بخشی دیگر از پاسخ به دولت ایران، ابراز می دارد که هرگز در هنگام، بیرق ایران نبوده، ضمناً دولت انگلیس اعلام می دارد که موضوع پائین آوردن بیرق نیز از طرف گماشتگان شیخ هنگام به عمل آمده است. (10)
این نامه دولت انگلیس، با وجود پذیرش حق مالکیت ایران بر هنگام به معنای حمایت ضمنی دولت انگلیس از اقدامات خودسرانه ی شیخ هنگام بود. متعاقب این نامه نگاری، رخ داد دیگری به وقوع می پیوندد که حاکمیت ایران بر هنگام را به شدت به چالش می کشاند. در سال 1323 قمری، سلطان مسقط به هنگام می آید و با همکاری شیخ هنگام به کارکنان اداره در حال تأسیس گمرک ایران در هنگام یورش برده و به بیرق ایران بی احترامی می نماید. سلطان مسقط هم چنین به میرزا کریم خان، مدیر گمرک هنگام ابراز می دارد: «شما در اینجا چه می کنید و این بیرق این جا چیست؟ این جزیره مال ایران نیست و متعلق به انگلیس است.» (11)
به دنبال این رویداد، گمرک بندر عباس عده ای را به هنگام گسیل می دارد تا عمارت گمرک هنگام را تأسیس نمایند اما دویست نفر عرب مسلح با حمایت شیخ هنگام و پشتیبانی ضمنی نظامیان انگلیسی، زمین عمارت در حال تأسیس را تصرف کرده و کارگران گمرک را اخرج می نمایند. (12)متعاقباً رئیس گمرک بندرعباس، نظامیانی را به «هنگام» می فرستد تا از تأسیس عمارت گمرک حمایت نمایند. اما در این زمان، دولت انگلیس آشکارا وارد صحنه می شود و فرمانده کشتی نظامی انگلیسی مستقر در هنگام، ضمن ممانعت از ورود نظامیان ایرانی به هنگام، به آنها ابراز می دارد: «جزیره هنگام متعلق است به شیخ مسقط و شیخ مذبور هم در تحت حمایت دولت فخیمه انگلیس است.» این موضوع دولت انگلیس، واکنش دولت ایران را در بر داشت و دولت ایران به «دریا بیگی» حکمران بوشهر دستور می دهد که با کشتی «پرسپولیس» به جزیره ی هنگام برود و شیخ هنگام را مطیع ساخته و اقتدار و حاکمیت دولت مرکزی را در هنگام اعمال نمایند. این اقدام دولت ایران با واکنش دولت انگلیس روبرو می گردد و سفارت انگلیس در تهران، طی نامه ایی از وزارت امور خارجه ایران درخواست می نماید:
امیدوارم که به جناب حکم ران بوشهر دستور العمل داده شود که از هر قسم اقدامات حربیه صرف نظر نمایند تا این که قراری در این باب داده شود. (14)
به دنبال این نامه نگاری، اداره ی گمرک ایران در هنگام افتتاح می گردد و لیکن از اعزام کشتی «پرسپولیس» به هنگام و حضور نظامی دولت ایران در این جزیره صرف نظر می شود، اقدامی که به نظر می رسد ناشی از بحران های سیاسی بر آمده از انقلاب مشروطیت بود. به هر روی، عدم اقتدار نظامی ایران در هنگام و مداخلات انگلیسی ها در این جزیره ی ایران به دنبال انقلاب مشروطه، بحران داخلی ایران و جنگ اول جهانی، بیش از پیش گسترش می یابد (15) تا این که سر انجام در تاریخ بیست و دوم دلو (بهمن ماه) 1301، کارگزاری بنادر خلیج فارس طی گزارشی به وزارت امور خارجه که رو نوشت آن به وزارت داخله نیز ارسال گردید، بر ضرورت اعزام کشتی و یکصد نفر نظامی و توپ به جزیره ی هنگام برای سر کوبی «شیخ احمد بن عبید» شیخ وهابی هنگام و اعمال اقتدار دولت مرکزی در این جزیره تأکید می نماید. (16) در شانزدهم سرطان (تیر ماه) 1302 نیز کارگزاری بنادر خلیج فارس طی گزارشی به اداره ی اول سیاسی وزارت امور خارجه اطلاع می دهد که دایره ی مهندسی نظامیان انگلیسی مستقر در هنگام با مشهدی رضا نام بوشهری کنترات بسته است که سه عمارت برای انگلیسی ها در هنگام ایجاد نماید. بر مبنای همین گزارش، سه عمارت مورد نظر انگلیسی ها، گنجایش استقرار یک قشون هشتصد نفری را دارد واین موضوع با توجه به این که جزیره ی هنگام، موقعیت نظامی مهمی دارد، می تواند مقدمه ای برای اعمال نفوذ انگلیسی ها در جزایر و بنادر خلیج فارس باشد. (17)
در بخشی از گزارش کارگزاری بنادر خلیج فارس به وزارت امور خارجه، اشاره شده است، انگلیسی ها در پی تغییر بافت جمعیتی هنگام هستند. کارگزاری با توجه به این موضوع به وزارت امور خارجه هشدار می دهد، در صورت عدم بر خورد با سیاست انگلیسیها در خلیج فارس، بایستی در انتظار سر نوشت بحرین برای سایر جزایر ایرانی خلیج فارس بود. کارگزاری درباره موارد یاد شده ابراز می دارد:
چند سالی است که چند خانوار از اعراب عمانی هم، گویا انگلیسی ها متعمداً آورده (در جزیره هنگام سکنی داده اند، در آن جا سکونت اختیار نموده و دولت علیه (ایران) را نمی شناسند و می گویند ما تایع امام مسقط هستیم. این مسئله سابقه دارد و در حدود سنه 1323 یا 22، مسئله آمدن کسان امام مسقط و تبر انداختن به بیرق دولت در آن جا مطرح بوده و در دوسیه تلگرافخانه هنگام ضبط است اما موقعیت نظامی و تدافعی این جزیره به سر حد کمال است. اگر دولت علیه (ایران) غفلت های سابقه را ادامه بدهد و در اصلاحات سیاسی بنادر و جزایر و سواحل خلیج [فارس] سریعاً توجه نفرمایند، دیری نخواهد کشید که امثال و ظایر بحرین بسیار خواهیم داشت. (18)
گزارش کارگزاری بنادر خلیج فارس به وزارت امور خارجه در مورد ساختن سه عمارت برای نظامیان انگلیسی در هنگام، واکنش دیپلماتیک وزارت امور خارجه ایران را در پی داشت. در بیست و چهارم سرطان (تیرماه) 1302، دکتر محمد مصدق وزیر وقت امور خارجه ایران طی مراسله ای به سفارت انگلیس در تهران، از دولت انگلیس می خواهد تا ضمن خود داری از تأسیس عمارت جدید در هنگام، نظامیان خود را از جنوب ایران خارج نماید. مصدق در بخشی از مرسله اش به سفارت انگلیس درباره اقدام انگلیسی ها در ساخت عمارت در هنگام، تصریح می نماید:
این گونه تصرفات بدون اجازه دولت در داخله مملکت بر خلاف انتظار و رعایت حقوق و مناسبات ودادیه است. علیهذا احتراماً از آن جناب مستطاب خواهشمند است، تحقیقات فوری تلگرافی فرموده، در صورتی که این خبر مقرون به صحت باشد، قدغن فرمائید فوراً جلوگیری شود و به طوری که مکرراً تقاضا شده است، مساعی جمیله خود را در اعاده نظامیان آن دولت فخیمه از بنادر جنوب مبذول فرمایند. (19)
پی نوشت ها :
1- درباره تأکیدات رضا خان در مورد ضرورت اخراج قشون انگلیس از ایران، در دوران وزارت جنگ وی، برای نمونه، نک: اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، س 1302، پ 16، صص 370 تا 372.
2- تیمور تاش، وزیر دربار رضا شاه درصدد بود با مذاکره با انگلیس ها به توافق جامعی در مورد مسائل خلیج فارس از جمله درباره: بحرین و جزایر سه گانه ابو موسی و دو تنب دست یابد و بدیت ترتیب انگلیسی ها را از برخی مناطق اشغالی خارج نماید، در این باره، نک: محمد علی موحد، مبالغه مستعار (اسناد بریتانیا و ادعای شیوخ بر جزایر تنب و ابو موسی)، تهران، دفتر خدمات حقوقی جمهوری اسلامی ایران، 1373، صص 72-64
3- محمد علی مخبر، مرزهای ایران، تهران، کیهان، 1324، ص 115
4- هدایت الله بهبودی، روز شمار تاریخ معاصر ایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1388، ج2، صص 673، 674
5- واحد نشر اسناد وزارت امور خارجه، گزیده اسناد خلیج فارس، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1372، ج1، ص 532
6- همان، ص 523
7- همان، صص 520و 521
8- همان
9- همان
10- همان
11- همان، ص 523
12- همان، ص 527
13- همان
14- همان، ص 530
15- قدرت انگلیس ها در جزیره هنگام، در سال های آغازین دهه 1300 خورشیدی، تا آنجاست که این جزیره در این سال ها، تبدیل به زندان انگلیس در منطقه خلیج فارس شده بود: حسن فراهانی، روز شمار تاریخ معاصر ایران، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1385، ج1، ص 200
16- بهبودی، صص 673 و 674
17- بهبودی، پیشین، 1389، ج3، صص 202 و 203
18- اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، س 1302، پ 16، صص 198 و 199
19- همان، ص 197
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}